1
چگونه نوجوانان را به نماز تشویق
کنیم؟
2
چگونه نوجوانان را به نماز تشویق کنیم؟
انسان موجودی است که در زندگی خود، خواه ناخواه با اضطرابات و نگرانی هایی روبه
روست. گاهی این نگرانی ها برای برخی محدود به مسائل مادی است و گاهی از این
حد گذشته و جنبه غیرمادی و معنوی هم پیدا می کند. این حالتگاهی برخی از انسان
ها را چنان به خود مشغول می دارد که تمام عمرشان را در بر می گیرد و با همان حالت
از دنیا می روند و در برخی دیگر، مدتی از حیاتشان را اشغال و زمانی سر بلند می کنند
که مدت زیادی از عمرشان سپری شده است. اما عده ای از افراد آگاه با تدبیر خاص
جلوی این حالا ت درونی خود را گرفته و ناآرامی درونی خود را آرامش می بخشند .
برای همه ما این نکته حائز اهمیت بسیاری است که بدانیم عامل این آرامش چیست و
چگونه آن اضطراب به طمانینه تبدیل شده و آرامش تضمین و تامین می گردد. آری
بدانید با یاد خدا » خداوند با یکجمله کوتاه و مختصر پاسخ این سوال را داده اند که
اما باید گفت که این کلام الهی برای بسیاری از افراد حتی «. دلها آرام می گیرد
تحصیل کرده های ما شاید مبهم بوده و تفسیر آن روشن نیست. علا مه طباطبایی
در » : (رحمه الله) صاحب تفسیر ارزشمند المیزان در تبیین و تفسیر این آیه می فرمایند
این آیه و کلا م الهی تذکر و توجهی برای مردم است که قلب ها را متوجه و متمایل به
3
یاد ذکر او سازند. زیرا هیچ تلا شی و همتی برای انسان در زندگیش نیست مگر برای
رسیدن به سعادت و نعمتو هیچ ترسی ندارد مگر ترساز افتادن در بدبختی و سختی و
شقاوت و خداوند تنها سبب و یگانه عاملی است که امور خیر در دست اوست و نیزهمه
خوبی ها به او برمی گردد و او قادر بر بندگان و ضامن سعادت ایشان است. پستوجه و
اعتماد و اتصال به او موجب نشاط و شادابی و کمال مطلوب است. پسقلب ها به یاد او
در روایت وارد شده «. از نگرانی ها و اضطرابات مطمئن می شوند و تسکین می یابند
استکه وقتی این آیه (آیه 28 سوره رعد) نازل شد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به
اصحابشفرمود آیا می دانید معنی این آیه چیست؟ اصحاب گفتند خدا و رسولشبهتر
و در .« کسی که خدا و رسول او و اصحاب پیامبر را دوست بدارد » : می دانند. فرمود
روایت دیگر دارد که خدا و رسول و اهل بیت و پیروان و شیعیان ما را دوست داشته
باشد.ذکر در لغت به معنای حفظ مطالب و معارف آمده با این فرق که حفظ به معنای
به دست آوردن در ابتدای امر گفته می شود و ذکر به ادامه و حاضر داشتن آن. که آن
حضور گاهی قلبی است و گاهی قولی و به همین خاطر ذکر را به دو قسم قلبی و زبانی
تقسیم کرده اند. و اما مصداق ذکر: برای ذکر افراد و مصادیق زیادی در قرآن و سنت
بیان شده است ولی آنچه از فحصو بررسی در آیات و روایات به دست می آید این
است که نماز، فرد واقعی و مصداق حقیقی ذکر الهی است چون نماز دستوری است که
در همه شرایع و ادیان الهی جزو فرائضو واجبات بوده است و خداوند در قرآن کریم
نماز را بپا دار » تصریح کرده است که مراد از ذکر الهی، نماز است. اقم الصلا ه لذکری
نماز بزرگترین ذکر الهی » و در آیه دیگر می فرماید: ولذکرالله اکبر .« تا به یاد من باشی
اینکه نماز را برترین مصداق ذکر خدا یاد کرده شاید بدین جهت باشد که در « است
4
اعلی و خالق یکتا از اضطراب درونی « حال قیام به نماز، نفسآدمی در اثر توجه به مبدا
دور شده و سختی ها و ناملا یمات را از یاد می برد و شاید وجه کمک گرفتن از نماز
همین باشد. در « یعنی از صبر و نماز استعانت بجوئید » در آیه استعینوا بالصبر والصلا ه
شیطان می خواهد در میان شما به وسیله شراب و قمار » تفسیر آیه 91 سوره مبارکه مائده
«. عداوت ایجاد کند و شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد آیا خودداری خواهید کرد
به این دلیل خداوند در این آیه نماز را جدای از ذکر خدا اسم برد - با » : گفته شد که
توجه به اینکه نماز هم ذکر خداست - که نماز فرد کامل از ذکر الهی است و خداوند
اهتمام بیشتری به امر آن دارد و در روایت صحیح هم وارد شده که نماز پایه و ستون
که فرمود: ان الصلا ه « در آیه 103 سوره مبارکه نسا « موقوت » و نیز از کلمه « دین است
استفاده می کنند که وقت در نماز کنایه از ثبات و » . کانت علی المومنین موقوتا
تغییرناپذیر بودن این فریضه الهی است یعنی نماز یک فریضه ثابتی است که در هیچ
حال ساقط نمی شود و هرگز تبدیل به چیز دیگر نمی گردد آنطور که مثلا روزه در
بنابراین کمترین تردید در این مطلب روا نیست «. مقام اضطرار تبدیل به فدیه می شود
که یاد خدا آرام بخشدلها از همه یاسها و ناآرامی ها بوده و نماز روشن ترین مصداق
و فرد اکمل از ذکر الهی است. نتیجه اینکه نماز تنها عامل بازدارنده از همه لغزش ها و
تنها تکیه گاه امن و مامن مستحکم برای انسان ها خصوصا جوانان است که هرگز نفس
خویش را از افتادن در مهلکه حوادث مصون نمی بینند و شاید به همین سبب باشد که
در کتاب آسمانی قرآن کمتر عبادتی چون نماز مورد اهمیت قرار گرفته است تا آنجا
که حدود صد و چهارده مورد این کلمه در قرآن به کار رفته و در پانزده مورد امر به آن
شده است و در صدق و درستی ادعای ما همین بسکه جوانی از انصار نماز را با پیامبر
5
(صلی الله علیه وآله وسلم) بجا می آورد و با این وصفآلوده به گناهان زشتی نیز بود.
این مطلب را به عرض پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) رساندند. حضرت فرمود: اما
پرسشی که ایجاد می شود این استکه چرا در میان نوجوانان و جوانان برخی آن چنان
که باید، به نماز اهمیت نمی دهند یا اینکه چرا بعضی از آنان ارتباط چندانی با نماز
ندارند یا عده ای از نوجوانان و جوانان در حالی که از خانواده مذهبی و مسلمان هستند
نماز نمی خوانند؟ این سوالی است که ما به دنبال علل و عوامل و پاسخ صحیح آن بوده
نخست سعی داریم که عوامل آن را شناسایی کرده سپس راه حل ها را ارائه
دهیم.موضوع مزبور به عنوان یکسوال و موضوع تحقیق در میان عده کثیری از دانش
آموزان دبیرستانی، دانشپژوهان مراکز پیشدانشگاهی و دانشجویان مطرح شد تا بدون
هیچ حدس و گمانی از طرف نگارنده علل را از میان خودشان جویا شویم که در این
صورت قضیه از ظن و گمان خارج و به واقعیت عینی نزدیکتر گردد.آنان در این نظر
سنجی علل و عواملی را برشمرده اند که بسیار جالب توجه است.لا زم به ذکر است که
برخی از این علل از درصد بالا یی برخوردار بوده که اکثریت آن را بیان داشته اند و
بعضی دیگر درحد متوسط و ضعیفمطرح شده اند. ما به این ترتیب اهمیت، آن عوامل
و علل را بر می شماریم سپسنحوه از بین بردن آنها یا راه حلها را با استمداد از آیات و
روایاتبا بضاعت اندکعلمی ارائه خواهیم داد.
محیطخانواده و بی توجهیوالدین
بی توجه بودن یا کم توجهی پدر و مادر یا مربی خانواده نسبت به فرزندان در محیط
خانه و سطحی نگری آنان در ابتدای نوجوانی فرزندان یا احیانا بی مبالا تی اعضای
6
خانواده نسبت به مسائل دینی خصوصا فریضه نماز تاثیر بسزایی در تربیت فرزندان به
جای می گذارد. بعنوان مثال فرزند اگر در خانه ای رشد کند که در آن خانه کسی به
نماز اهمیت ندهد یا در قبال مسائل دینی خود را مسوول ندانند یا خود اهل نماز باشند
ولی فرزند خانواده را تحریصو تشویق به نماز ننمایند قطعا فرزند آن خانواده اهل نماز
و عبادت نخواهد شد البته شاید در آینده بر اثر عوامل دیگر به نماز روی آورد که این
احتمال ضعیفی است.نوجوانی نوشته بود که چگونه از من انتظار نماز خواندن برود در
حالیکه در خانه ما هیچ یکاهل نماز نیستند و دیگری بیان کرد که توقع نماز خواندن
از کسی که هیچ یک از اعضای خانواده اش اهل نماز نباشند، توقع بی جایی است.
بسیار روشن و مسلم است که چنین فرزندی به زودی به عبادت تن در نخواهد داد.
کانون خانواده مهمترین عامل در این زمینه محسوب می شود چون کانونی که جوان در
آن رشد یافته کانون بی تفاوتی بوده است و هرگز کسی از طریق محبت و تشویق یا از
راه قهر و تهدید او را به امور عبادی وادار نکرده یا از او نخواسته است. چه بسا این
جوان نسبت به سایر امور زندگی فردی سر به زیر و تسلیم پذیر و با شخصیتی از دیدگاه
خانواده باشد و لیکن اهل نماز و دیانت نیست. این بدان جهت است که والدین در آن
امور تاکید داشته اما در امور دینی اصراری به خرج نداده اند و اگر در بعد دینی توجه
داشتند قطعا خللی در او مشاهده نمی کردند.
عدم آگاهیو بینشکافی از فریضه نماز
عالم نبودن به محتوای نماز، درکپایین و بسیار اندکنسبت به تاثیر آن، عدم توجه به
جایگاه نماز در اسلا م، نداشتن انگیزه و هدفدر اقامه و برپایی آن، آشنا نبودن به اسرار
7
و فلسفه نماز ودرخواست امور مادی از خدا و عدم دست یابی به آن یکی از عواملی
است که جوانان را از این فرضیه الهی دور نگه داشته است. درگفته ها و نوشته های
بسیاری از آنان این نکته جلب توجه می کرد که ما نمی دانیم برای چه باید نماز خواند.
اگر نماز را نخوانیم چه می شود. با ترک نماز چه چیزی را از دست خواهیم داد و
ظاهرا مشاهده می شود آنان که نماز را برپا می دارند با کسانی که تارکنمازند فرقی
نمی کنند. اگرنماز باید در زندگی افراد موثر واقع شود پسچرا این اثر ملموسنیست و
چرا این مرزبندی را عملا ما نمی بینیم؟ مگر خدا به دو رکعت نماز ما محتاج است؟
جوان باید قلبش پاک باشد، انسان باید با دوستان و همسایگان و نزدیکان و همنوعان
خود رفتار شایسته ای داشته باشد. خدا این ها را از ماخواسته است. نه این که نماز
بخوانیم و در عین حال صد ها عمل ناشایست را مرتکب شویم. اصل این است که ما
انسان خوبی باشیم حال چه قائم به نماز باشیم یا تارک آن. پس ملا ک انسان خوب
بودن، نماز خواندن نیست بلکه دل و قلبی پاکداشتن است.همه این گفته ها حاکی از
آن است که شناخت لا زم و آگاهی کافی از فضائل نماز و جایگاه آن در اسلا م برای
کثیری از نوجوانان و جوانان حاصل نشده است.
سستیو تنبلی
بعد از دو عامل مذکور، علت دیگری که در ترکیا بی توجهی به نماز بیان شده است
عنصر و عامل تنبلی است. غالبا نوجوانان و جوانان به آسانی تن به فعالیت نمی دهند مگر
در اموری که بیشتر جنبه احساسی و هیجانی داشته یا در اموری که با انگیزه و شناخت
قبلی همراه باشد. برای فردی که چند سال است به سن تکلیف رسیده قدری مشکل
8
استدر هوای سرد زمستان آستین خود را بالا زند و با آب سرد وضو بگیرد یا کفشو
پوتین از پایش در آورد و مسح نماید به همین خاطر گاهی از نماز خواندن طفره می
رود یا برای او دشوار است که از خواب نوشین صبح گاهی بزند و نمازش را بخواند
و...
همنشینیبا دوستان ناباب
بدیهی است که نقش بسیار مهم دوستان در شکل دهی شخصیت انسانی خصوصا در
سنین نوجوانی و جوانی را نباید نادیده انگاشت. دوستان شایسته و خوب در سوق دادن
انسان به سوی سعادت و کمال موثرند و دوستان ناشایست درانحراف آدمی به سمت
ناهنجاری های اخلا قی. چه بسا جوانانی که در مسائل دینی علا قمند و به دینداری خود
را غبند و لیکن در محیط های مختلفاز قبیل محل هایی که در آن زندگی می کنند یا
محیط کار و تحصیل که در آن ساعاتی را سپری می سازند با افرادی آشنا شوند که به
تدریج او را در دام بی دینی و لا ابالی گری گرفتار می کنند.
فساد اخلا قی
برخی از جوانان در علت دوری از نماز و تعالیم دینی و مذهبی، مفاسد اخلا قی را
بسیار موثر می دانند. البته این عامل در خانواده ها و محیط های مختلف دارای شدت و
ضعفاست و در بروز و ظهور آن می توان عللی را برشمرد که هرکدام از آن عوامل به
تنهایی می تواند در ایجاد آن و انحرافشخصکافی باشد.
9
مزاحم دانستننماز برایکارهایشخصی
برخی چون در وقت نماز مشغول کار ها و اعمال شخصی خود هستند فرصت این که
نماز را در اول وقتآن اقامه کنند ندارند و وقتی که فرصت های اولیه برای اقامه و
برپایی نماز از دست برود تدریجا بعد از استراحتچون دوباره مشغول فعالیتمی شوند
اقامه نماز را مانعی برای انجام کار های خود می دانند. البته خواهیم گفت که این عامل
به بهانه شبیه تر استیکعلت برای ترکیا بی توجهی به نماز.
تکبر و غرور
عامل دیگری که درترکنماز و سایر فرایضعبادی می تواند موثر باشد غرور جوانی و
تکبر و بزرگمنشی برخی از افراد است. صفت غرور از پستترین اوصافانسانی
استکه شاید بتوان گفتمنشا تمام گناهان و معاصی می گردد. هرگاه این خصلت در
کسی پا بگیرد و استقرار یابد فرد را به مهلکه های بزرگی می کشاند با متصفشدن به
این صفتفرد چنین می پندارد که اگر در مقابل خدای خود سجده کند کوچکمی
گردد بنابراین برای اینکه بزرگی و غرورشمحفوظ بماند در مقابل هیچ کسنباید سر
تعظیم فرود آورد ولو در مقابل خداوند متعال. فلذا این خیالبافی شاعرانه و تصورات
جاهلا نه او را از همه اوامر متعبدانه دور ساخته و مانعشمی شود که او در مسیر سعادت
خویشگام بردارد. این همان وصفی است که وقتی در ابلیسظاهر و آشکار شد در
مقابل دستور صریح خداوند سر باز زد و حاضر نشد امر الهی را در سجده بر آدم امتثال
نماید.
تسویف(واگذاری امور به آینده)
10
برخی از جوانان با توجه به اینکه چند سالی است که وارد سن تکلیف شده و در مقابل
تعالیم و دستورات دین مکلفمی باشند و بر آنها واجب است که به احکام دینی گردن
نهند ولی با این توجیهاتکه ما هنوز جوانیم و تازه اوایل عمر ماستو بهانه هایی از این
قبیل اعمال دینی را ترکمی کنند. جوان در بسیاری از مواقع نماز نخواندن خود را این
چنین توجیه می کند که من بعدا می خوانم یا قضای آن را به جا می آورم. عمر طولا
نی در پیش است پسمی توان اعمالی که امروز از من ترکمی شود در سنین پیری و
زمان بیکاری انجام داد یا توبه کرد. بنابراین عملی که در آینده قابل جبران باشد و از
طرفی مغفرت و بخششالهی آن را شامل گردد جای نگرانی نیست.
ضعفاعتقادی
عامل دیگری که در روحیه جوانان می تواند تاثیر زیادی را بگذارد باورهای دینی و
تقویت روحیات مذهبی است که بخش عمده این مسوولیت برعهده مبلغان دینی می
باشد. امروزه بخش عظیمی از جوانان که بهترین و مهم ترین، قشر جامعه محسوب می
شوند از ضعف اعتقادی رنج می برند. در کتب درسی خوانده اند که خدا و قیامتی
هست و مسائل دینی تا حدودی به آنان گفته شده و لیکن به باور و یقین نرسیده است.
اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه
باور دارد. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمی دهد و بیش از آنکه با درایت و
بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارد. این ضعف در عقیده و
عدم استواری آن بر پایه منطق موجب می گردد که جوان به مسائل دینی آن اهمیت
خاصرا قائل نباشد یا پای بند کامل به تعالیم دینی را نداشته باشد. به همین جهت بسیار
11
دیده می شود که بعضی از افراد، نماز خواندنشان موسمی و فصلی است. این نیست مگر
از ضعفاعتقادی فرد و تا این ضعفجبران نگردد، مشکل فوق قابل حل نخواهد بود.
رفتار نامناسبمبلغان دینی
ابتدا این نکته را متذکر شوم که منظور از عنوان مزبور، انکار یا زیر سوال بردن مبلغان
متعهد و متدین خصوصا روحانیون وارسته ایی که حیات خویشرا صرفتبلیغ دین
نموده اند نیست بلکه توجه دادن به این نکته است که باید برخورد با جوانان بسیار با
ظرافتو دقت انجام گیرد. چون چه بسا جوانانی که مقید به موازین دینی باشند ولی با
یکعکسالعمل فردی که لباسدین بر تن کرده است از دین بیزار گردند. تحقیقات
و نظرسنجی ها گویای این حقیقتاستکه برخی از جوانان به خاطر دوستی و
صمیمیت و ارتباط نزدیکی که با طلا ب و روحانیون خصوصا طلبه جوان پیدا کرده
که باید از آن به عنوان یکپدیده میمون و مبارکنگریست رفتاری را مشاهده می
کنند یا سخنانی را می شنوند که موجبسستی و وهن آنها از دین می گردد. به عنوان
مثال اگر جوانی مشاهده کند که یکروحانی در محفلی نشسته و مشغول صحبتو
احیانا غیبتدیگران استو توجهی به نماز در اول وقتشندارد یا در رفتار با کسی
تندی می کند این اعمال، تاثیر منفی اش را بر روحیه دیگران باقی می گذارد. این هم
عاملی استکه برخی از جوانان بیان می دارند. علا وه بر موارد دهگانه ایی که بیان شد
عاملی چون مشکلا تمادی، کاستی در تبلیغات، نداشتن مشوق، مشکل ازدواج،
وجود آلودگی اخلا قی برخی از محیط های محلی، عدم جاذبه کافی مساجد و مکان
های عبادی و عدم رعایتمسائل بهداشتی در مساجد و نمازخانه ها از دیگر عواملی
12
هستند که در ترکو رویگردانی یا کم توجهی نوجوانان و جوانان به مسائل عبادی
خصوصا نماز تاثیر بسزایی دارند که باید در رفع و حل آن کوشا بود.
بنابراین :
کانون خانواده اولین و بهترین مدرسه ای استکه نسل های جوامع بشری از آنجا رشد
می یابند بنابراین اگر والدین یا مربیان خانواده افراد مدیر و با مسوولیتی باشند قطعا
کانون خانواده محیط سالمی برای تعالی و رشد افراد آن خانواده خواهد بود و بالعکس
اگر مربی خانواده انسان غیرمسوول و بی قید و شرطی باشد قطعا افرادی که از آن خانه
وارد اجتماع می شوند انسان های مفیدی برای اجتماع نخواهند بود و به همین خاطر دین
مسوولیتسنگین و خطیری را برعهده خانواده گذاشته و ادب و تربیتفرزند را به
عنوان بهترین عمل صالح وارثی ماندگار یاد کرده است. در نصوصو روایاتکه از
ائمه معصومین (علیهم السلا م) و رسول گرامی اسلا م (صلی الله علیه وآله و سلم) به ما
رسیده بخشعمده ای از آن را احادیث اخلا قی و تربیتی تشکیل می دهد که توجه به
آنها می تواند تاثیر بسزایی در تربیتدینی فرزندان ایران اسلا می داشته باشد.
منابع در روزنامه موجود است.
علل کم توج?هی یا بی توج?هی برخی از جوانان به نماز
راستی چرا در میان نوجوانان و جوانان برخی آنچنان که باید، به نماز اهمیت نمی دهند
و یا اینکه چرا بعضی از آنان ارتباط چندانی با نماز ندارند و یا بعضی از نوجوانان و
جوانان در حالیکه از خانواده مذهبی و مسلمان هستند نماز نمی خوانند؟این سئوالی است
که ما بدنبال علل و عوامل و پاسخ صحیح آن بوده نخست سعی داریم که عوامل آن را
13
شناسایی نموده سپسراه حلها را ارائه دهیم. موضوع مزبور بعنوان یکسئوال و موضوع
تحقیق در میان عده کثیری از دانشآموزان دبیرستانی، دانشپژوهان مراکز پیش
دانشگاهی و دانشجویان مطرح گردید تا بدون هیچ حدسو گمانی از طرفنگارنده
علل را از بیان خودشان جویا شویم که در این صورت قضیه از ظن و گمان خارج و به
واقعیتعینی نزدیکتر گردد. آنان در این نظر سنجی علل و عواملی را برشمرده اند که
بسیار جالبتوجه است. لازم به ذکر استکه برخی از این علل از درصد بالایی
برخوردار بوده که اکثریت آن را بیان داشته اند و بعضی دیگر در حد? متوسط و ضعیف
مطرح شده اند.
محیطخانواده و بی توجهیوالدین
بی توجه بودن یا کم توجهی پدر و مادر یا مربی خانواده نسبت به فرزندان در محیط
خانه و سطحی نگری آنان در ابتدای نوجوانی فرزندان و یا احیاناً بی مبالاتی اعضای
خانواده نسبت به مسائل دینی خصوصا فًریضه نماز تأثیر بسزائی در تربیت فرزندان بجای
می گذارد. بعنوان مثال فرزند اگر در خانه ای رشد نماید که در آن خانه کسی به نماز
اهمیت ندهد و یا در قبال مسائل دینی خود را مسئول ندانند و یا خود اهل نماز باشند
ولی فرزند خانواده را تحریضو تشویق به نماز ننمایند قطعا فًرزند آن خانواده اهل نماز
و عبادت نخواهد شد البته شاید در آینده بر اثر عوامل دیگر به نماز روی آورد که این
احتمال ضعیفی است. نوجوانی نوشته بود که چگونه از من انتظار نماز خواندن برود در
حالیکه در خانه ما هیچ یکاهل نماز نیستند و دیگری بیان کرد که توقع نماز خواندن
از کسی که هیچ یک از اعضای خانواده اش اهل نماز نباشند. توقع بی جایی است.
14
اینگونه از خانواده ها که فرزندانشان تمایل و گرایش چندانی به مسائل عبادی از خود
نشان نمی دهند بر دو قسمند: یکگروه خانواده هایی هستند که والدین و مربیان آنان به
نماز اهمیت نمی دهند و طبعا فًرزندانشان از آنان تقلید می کنند. این دسته از خانواده ها
اگر چه محدودند ولی وجودشان قابل انکار نیست. فردی نقل می کرد ما چند نفر برای
مهمانی به منزل کسی رفتیم بیشتر یا همه دوستان وضو ساختیم که نماز بخوانیم سراغ
مهر نماز از صاحبخانه گرفتیم در جواب به ما گفتیکم?هر در خانه داریم که گاهی
من با آن نماز می خوانم و گاهی خانمم دسته دیگر خانواده هایی می باشند که خود
دیندار و اهل عبادتند و لیکن نسبت به فرزندان خود در این امر هیچ وقعی نمی نهند.
نماز خود را می خوانند و روزه شان را می گیرند ام?ا از اینکه فرزندان به مسائل دینی پای
بند باشند یا نه برای آنها یکسان است. هرگز از فرزندان بعنوان پدر و مادر نمی خواهند
که نمازشرا بخواند و یا روزه اشرا بگیرد. هیچ مسئولیتی را در قبال آنان احساسنمی
کنند. گویا او همه چیز را می فهمد و باید با همان فهم خود عمل کند و یا همه اعمال او
را حتی بعد از سن تکلیف با بچه بودن توجیه می کنند. بسیار روشن و مسلّم است که
چنین فرزندی بزودی به عبادت تن در نخواهد داد. کانون خانواده مهمترین عامل دراین
زمینه محسوب می شود چون کانونی که جوان در آن رشد یافته کانون بی تفاوتی بوده
استو هرگز کسی از طریق محبتو تشویق و یا از راه قهر و تهدید او را به امور عبادی
و ادار نکرده و یا از او نخواسته است. چه بسا این جوان نسبت به سایر امور زندگی فردی
سر به زیر و تسلیم پذیر و با شخصیتی از دیدگاه خانواده باشد و لیکن اهل نماز و دیانت
نیست. این بدان جهت است که والدین در آن امور تأکید داشته ام?ا در امور دینی
15
اصراری به خرج نداده اند. و اگر در ب?عد دینی توجه داشتند قطعاً خللی در او مشاهده
نمی کردند.
عدم آگاهیو بینشکافی از فریضه نماز
عالم نبودن به محتوای نماز، درکپایین و بسیار اندکنسبت به تأثیر آن، عدم توجه به
جایگاه نماز در اسلام، نداشتن انگیزه و هدف در اقامه و برپایی آن، آشنا نبودن به اسرار
و فلسفه نماز و درخواست امور مادی از خدا و عدم دست یابی به آن یکی از عواملی
است که جوانان را از این فریضه الهی دور نگه داشته است. در گفته ها و نوشته های
بسیاری از آنان این نکته جلب توجه می کرد که ما نمی دانیم برای چه باید نماز خواند.
اگر نماز نخوانیم چه می شود. با ترکنماز چه چیزی را از دست خواهیم داد و ظاهراً
مشاهده می شود آنان که نماز را برپا می دارند با کسانی که تارک نمازند فرقی نمی
کنند. اگر نماز باید در زندگی افراد مؤثر واقع شود پس چرا این اثر ملموس نیست و
چرا این مرزبندی را عملاً ما نمی بینیم؟ مگر خدا به دو رکعت نماز ما محتاج است؟
جوان باید قلبش پاک باشد، انسان باید با دوستان و همسایگان و نزدیکان و همنوعان
خود رفتار شایسته ای داشته باشد. خدا اینها را از ما خواسته است. نه اینکه نماز بخوانیم
و در عین حال صدها عمل ناشایسترا مرتکبشویم. اصل این استکه ما انسان خوبی
باشیم حال چه قائم به نماز باشیم یا تارک آن. پس ملاک انسان خوب بودن، نماز
خواندن نیست بلکه دل و قلبی پاکداشتن است. همه این گفته ها حاکی از آن است
که شناخت لازم و آگاهی کافی از فضائل نماز و جایگاه آن در اسلام برای کثیری از
نوجوانان و جوانان حاصل نشده است.
16
سستیو تنبلی
بعد از دو عامل مذکور، علت دیگری که در ترکیا بی توجهی به نماز بیان شده است
عنصر و عامل تنبلی است. غالباً نوجوانان و جوانان به آسانی تن به فعالیت نمی دهند مگر
در اموری که بیشتر جنبه احساسی و هیجانی داشته و یا در اموری که با انگیزه و شناخت
قبلی همراه باشد. برای فردی که چند سال است به سن تکلیف رسیده قدری مشکل
است در هوای سرد زمستان آستین خود را بالا زند و با آب سرد وضو بگیرد و یا کفش
و پوتین را از پایش در آورد و مسح نماید به همین خاطر گاهی از نماز خواندن طفره
می رود و یا برای او دشوار است که از خواب نوشین صبح گاهی بزند و نمازش را
بخواند و... . هر چند که برخی از نوجوانان و جوانان این عامل را در موضوع مورد بحث
مهم شمرده اند و لیکن به نظر می رسد که این علت نمی تواند بعنوان یکعامل مستقل
و بلکه یک علت به حساب آید چون بعدا خًواهیم گفت که تنبلی خود معلول علل
دیگری می باشد.
مجالستو همنشینیبا دوستان ناباب
بدیهی است که نقش بسیار مهم دوستان در شکل دهی شخصیت انسانی خصوصاً در
سنین نوجوانی و جوانی را نباید نادیده انگاشت. دوستان شایسته و خوب در سوق دادن
انسان به سوی سعادت و کمال مؤثرند و دوستان ناشایست در انحراف آدمی به سمت
ناهنجاریهای اخلاقی. چه بسا جوانانی که در مسائل دینی علاقمند و به دینداری خود
راغبند و لیکن در محیطهای مختلف از قبیل محلهایی که در آن زندگی می کنند یا
17
محیط کار و تحصیل که در آن ساعاتی از عمر را سپری می سازند با افرادی آشنایی
شوند که به تدریج او را در دام بی دینی و لا ابالی گری گرفتار می کنند.
فساد اخلاقی
برخی از جوانان در علت دوری از نماز و تعالیم دینی و مذهبی، مفاسد اخلاقی را بسیار
مؤثر می دانند. البته این عامل در خانواده ها و محیطهای مختلف دارای شدت و ضعف
می باشد و در بروز و ظهور آن می توان عللی را بر شمرد که هر کدام از آن عوامل به
تنهایی می تواند در ایجاد آن و انحراف شخص کافی باشد.
عواملی چون خواندن و مطالعه نوشته های تحریک آمیز در مکتوبات و مقالات
خصوصا اًگر با نثر روان یا بصورت نظم بوده باشد، تصاویر و عکسهای مبتذل در بیرون
از خانواده و نیز بد حجابی یا بی حجابی برخی از اعضای فامیلی در مراسم جشن و
سرور و عدم رعایت موازین شرعی و سنّتهای غلط حاکم بر برخی از خانواده ها در
درون خانواده می توانند در بروز مفاسد اخلاقی اشخاص خصوصا جًوانان تأثیر زیادی
داشته باشند. کم نیستند جوانانی که با ایجاد و مهیا بودن چنین زمینه هایی غسل بر آنها
واجب گردیده و آن اراده و تصمیم راسخ را ندارند که در داخل وقت خود را تطهیر
نموده و نماز را بپا دارند و یا اگر در خارج وقت خود را پاککرده اند قضای نماز را
بجا آورند چنانچه برخی صراحتا گًفته اند که نگاه به این تصاویر و صحنه ها، مقدمه و
زمینه خود ارضایی و مفاسد دیگر اخلاقی است.
مزاحم دانستننماز برایکارهایشخصی
18
برخی چون در وقت نماز مشغول کارها و اعمال شخصی خود هستند فرصت اینکه نماز
را در او?ل وقت آن اقامه کنند ندارند و وقتی که فرصتهای او?لیه برای اقامه و برپایی نماز
از دستبرود تدریجا بًعد از استراحتچون دوباره مشغول فعالیتمی شوند اقامه نماز را
مانعی برای انجام کارهای خود می دانند. البته خواهیم گفت که این عامل به بهانه شبیه
تر استتا یکعلت برای ترکیا بی توجهی به نماز
تکبر و غرور
عامل دیگری که در ترکنماز و سایر فرایضعبادی می تواند مؤثر باشد غرور جوانی
و تکبر و بزرگمنشی برخی از افراد است. صفتغرور از پستترین اوصافانسانی
استکه شاید بتوان گفتمنشأ تمام گناهان و معاصی می گردد. هرگاه این خصلتدر
کسی پابگیرد و استقرار یابد فرد را به مهلکه های بزرگی می کشاند با متصفشدن به
این صفتفرد چنین می پندارد که اگر در مقابل خدای خود سجده کند کوچکمی
گردد بنابر این برای اینکه بزرگی و غرورشمحفوظ بماند در مقابل هیچ کسنباید سر
تعظیم فرود آورد ولو در مقابل خداوند متعال. فلذا این خیالبافی شاعرانه و تصورات
جاهلانه او را از همه اوامر متعبدانه دور ساخته و مانعشمی شود که او در مسیر سعادت
خویشگام بردارد. این همان وصفی است که وقتی در ابلیسظاهر و آشکار شد در
مقابل دستور صریح خداوند سرباز زد و حاضر نشد امر الهی را در سجده بر آدم امتثال
نماید.
دستورالعمل قرآنی:روشهای ترغیبفرزندان به نماز
19
و أمر أهلکبالصلاة و اصطبر علیها؛ای پیامبر!اهلت را به برپایی نماز فراخوان و در این »
( سوره طه،آیه 132 ).« امر پایداری و صبوری پیشه کن
تشویق فرزندان به نماز، اختصاص به پیامبر ندارد.همه ما (والدین و مربیان) نسبت به
فرزندان و شاگردان مسئولیم و باید در تربیتآنها کوشا باشیم.
فرزند وقتی که در خانه است از والدین مسائل را می آموزد و وقتی که در مدرسه است
از مربیان و معلمان. بنابراین وظیفه مربیان و والدین در آموختن ارزش های اسلامی به
فرزندان بیشاز سایران می باشد.
در روایتاستکه به فرزندانتان از سن هفتسالگی نماز تمرینی یاد بدهید.
روح انسان در زمان جوانی حالت قابل انعطافی دارد و هر چه انسان بزرگتر می شود از
انعطاف آن کمتر می شود. 1
نماز بر نونهالان گر چه واجب نیست، لیکن امری نیکو و پسندیده است و زمینه ساز
دوران جوانی است.
ژان پیاژه درباره اهمیت تربیت فرزندان در این دوره و آماده کردن آنان برای دوره
جوانی می گوید:
20
کودک? در خطر اخلاقی را باید در ردیف انحرافات جوانی قرار داد، زیرا اگر از …»
2.« آن جلوگیری نشود سقوط در تبهکاری او فراهم می شود
مولوی مثلی راجع به اینکه هر چه انسان بزرگتر می شود،صفات او قویتر و ریشه دارتر
می گردد، بیان کرده، و می گوید:مردی درختی را در گذرگاهی کاشت و مردم از این
کار در رنج بودند. او قول داد که سال دیگر آن را بکند و سال دیگر نیز کار را به سال
بعد موکول کرد و سال های بعد نیز به همین ترتیب عمل کرد.از طرفی درخت سال به
سال ریشه دارتر می شد و از طرف دیگر خارکن ضعیف تر می گردید.یعنی میان رشد
درخت و قو?ت او نسبت معکوس برقرار بود.حالات انسان مانند خاربن و خارکن
است.روز به روز صفات در انسان عمیق تر و اراده انسان ضعیف تر می شود،بنابراین
قدرت یکجوان در اصلاح نفسخود از یکپیر بیشتر است. 3
خاربن در قوت و برخاستن خارکن در سستی و در کاستن
سعدی نیز می گوید:
هر که در خوردیشادبنکنند در بزرگی ادب از او برخاست
چوب تر را چنان که خواهی پیچ نشود خشکجز به آتشراست
مولوی و سعدی می گویند:محبتی که او?ل در دل انسان رفت دوام بیشتری دارد.
21
والدین و مربیان اگر بخواهند فرزندان را با نماز آشنا کنند باید از سنین کودکی و
نوجوانی شروع کنند،چرا که فردا دیر است؛ام?ا برای شروع چه باید کرد؟ از چه روش
هایی استفاده کنیم؟ مؤثرترین روشها و عوامل کدامند؟
شیوه های ترغیببه نماز
1.بصیرتبخشی
قوای قلب،نورانی به نور قدسی است که به واسطه آن »: بصیرت چنین تعریف شده است
4.« حقایق اشیا و بواطن را می بیند، همانطوری که چشم، صورت اشیا را می بیند
یکی از اصول تربیت اسلامی این است که باطن انسان بر ظاهرش اثر می گذارد؛ یعنی
هر گاه رفتار مطلوب در ظاهر کسی پیدا شود،می توان آن را ناشی از وضعیت درونی
دانست.البته این سخن بدین معنا نیست که تمام هم? و غم? ما صرفظاهرسازی شود،بلکه
اصل باطن استو باید در درجه اول در صدد تغییر و تحو?ل باطن برآمد.
اسلام در دستورهای عبادی خود که اصولاً بر تعب?د و تسلیم مبتنی است، به عنصر دانش
و بصیرت اهتمام می ورزد.مسلمانی که وظیفه دارد در هر شبانه روز پنج بار عبادت
بزرگی همچون نماز را به جا آرد،باید رمز و راز آن را بداند و بفهمد که برای چه باید
نماز بخواند.اگر مربیان به دانشآموزان در رابطه با نماز بینشی عطا کنند که در سایه آن
دانشآموزان احساسکنند که نماز باعث تعالی و رشد آنها در طول زندگی می باشد و
نیز به آنها بفهمانند که نماز برترین عبادت،جامع کمالات و کلید مشکلات است و این
22
بصیرت را در آنها به وجود آورند که نماز ملاک ارزشی آدمی و معیار قبولی و
رسمیت تمام اعمال و عبادات اوست،نماز حدیث عشق و بهترین ارتباط مؤمن با
حضرت دوست است و اینکه عاشقانه ترین حالات و زیباترین روحیات و تربیت های
الهی در این موقع پدید می آید، مسلماً شاگردان رغبت بیشتری به نمازشان می دهند.
2.الگوسازی
مردم « کونوا دعاة الناسبأعمالکم و لا تکونوا دعاة بالسنتکم »: امام صادق (ع) می فرماید
را با رفتار خود به حق رهبری کنید نه با زبان خویش.
چشم و گوش فرزندان چون آیینه ای است که هر چیزی در آن منعکس می شود. و
مادر می تواند با رفتار خود، خصلت ها؛ امانت، صداقت، وفای به عهد، حق جویی و…
را در فرزند احیا کند و یا آنها را از میان ببرد.فرزندان با مشاهده رفتار پدر و مادر هنگام
شرکت در نماز جماعت و دیدن فیلم ها و پوسترهای مربوط به نماز به طور غریزی از
آنان تقلید نموده و اعمال و حرکات مشاهده شده را تکرار می کنند.
هیچ عنصری از عناصر مدرسه نمی توانند همانند معلّم الگوساز و یا الگو سوز
باشند.معلّم و مرب?ی به خاطر نفوذ معنوی با تمام رفتارشان، الگوها و سرمشق هایی در
اختیار شاگردان قرار می دهند.شخصیت معلم دارای اثری عمیق و پایدار در افکار و
قلوب شاگردان می باشد.نوجوانان در سنینی از عمر قرار دارند که تمام جلوه گاهای
افکار و احساس های درونی معلّم را که به گفتار و رفتار او می انجامد، معیاری برای
افکار و اعمال خویشقرار می دهند.
23
فرصت ها و اوقاتی که دانشآموزان در مدارس سپری می سازند، بیشترین و زنده ترین
لحظات عمر آنها را تشکیل می دهد.در محیط مدرسه نیز عمده ترین اوقات آنها در
ارتباط با معلم می گذرد.به همین جهتتأثیر معلم بیشاز سایر عوامل است.
درتربیت اسلامی به ارائه الگو توجه فراوانی شده است و آیاتی از قرآن مجید، پیامبر
اسلام (ص) را الگو معرفی می نمایند و مردم را به تأسی از او هدایتمی کنند.
3.روشتبشیر و انذار
الف) تبشیر:یکی از روش های تربیتی پیامبران الهی برای هدایت مردم به سوی ارزش
های الهی، بشارت دادن بوده است؛ یعنی به مردم بشارت می داده اند که بعد از انجام
این تکالیفچه عطایایی نصیب شما می شود، قرآن برای عده ای از انسان های وارسته
از نعمت رضوان در بهشت سخن می گوید؛ام?ا چون همه مردم به این مقام نمی رسند
برای عد?ه ای دیگر از خوراکی ها و پوشیدنی ها سخن می گوید.این بشارت ها مبین
نکته تربیتی مهمی برای مرب?یان و معلمان استو آن این که برای همه نباید از نوع تربیتی
واحدی استفاده کرد؛ زیرا امری ممکن استدر یکدانشآموز شوقی بسیار ایجاد کند
و همین امر برای دانش آموزی دیگر نه تنها شوقی ایجاد نکند؛ بلکه انزجار و نفرت
ایجاد کند.
ب) انذار:انذار را به خبر دادن که همراه با ترساندن باشد، معنا کرده اند. 6 مقتضای عدل
الهی این است که پیش از وقوع مجازات، آگاهی کافی نسبت به آن ایجاد شود، زیرا
کسی حقیقتاً قابل مجازات است که از روی آگاهی و عمد به کار خلاف دست زند و
24
سوره )« انّها لاحدی الکبر. نذیراً للبشر ». قرآن به عنوان انذارگر برای بشر معرفی شده است
مدثر، آیات 35 و 36 ) و از طریق انذار بشر را از عاقبتکارهای ناشایستآگاه می سازد.
بر حسب طبیعت انسانی و اقتضای سن، مربی می تواند دانش آموزان را از عاقبت ترک
نماز و سبکشمردن، آنان را انذار کند و به سوی نماز سوق دهد.
4.روشتشویق
یکی از روش های بسیار مؤثر در تربیت، تشویق کارهای خوب است.تشویق در روح
جوان اثر می گذارد و او را ترغیبمی کند.
تشویق صورت های مختلفدارد و به سن و درکاو و نوع عمل او بستگی دارد.گاه به
صورت دلجویی، گفتن یک عبارت محبت آمیز است ،برخی اوقات یک نگاه توأم با
لبخند و… می باشد.و برای اینکه امر تشویق، زیان و خطری را برای فرد موجب نشود ،
رعایتنکات ذیل حائز اهمیت است:
باید عمل یا اخلاق نیکجوان را تحسین کرد، نه خود او را؛ »
تشویق صورت رشوه به خود نگیرد؛
علتتشویق بایستی معین شود؛
تشویق و تحسین در حضور جمع اثر بیشتری دارد؛
25
.« تشویق وسیله استو نباید به صورت غایتو هدفدر آید
. 1.تعلیم و تربیتدر اسلام، مرتضی مطهری، انتشاراتصدرا،ص 78
2.روانشناسی کودکو اصول تربیتی جوانان، ژان پیاژه، ترجمه عنایتالله شکیبا.
. 3.تعلیم و تربیتدر اسلام،ص 79 80
. 4.التعریفات،ص 20
5.سفین? البحار،ج 2،ص 6 .278 .مفرداتالفاظ قرآن.